سال نو و کهنه
بهانه هست
تحویل سال
یه فرصت برای دعاست
دعا برای یک تحول
تحول به بهترین حال
و حالا همه منتظر سال نو هستیم
تا به هم تبریک بگیم
روبوسی و بعد هم عیدی گرفتن
منم لحظه شماری می کنم
برای سال نو
و از ته دل
به همه آدمای خوب
میگم
سال نو مبارک
در ناامیدی بسی امید است
و در زمانی که به پایان راه رسیده بودم
یکی دستمو گرفت
یه دوست
یه غریبه اما آشنا
آشنا به دردم
نامش مثل خودش پاک کننده
و روحش نوازشگر من
التیام بخش یک درد کهنه
من اونو توی یک شب تا به صبح
در آغوش کلمات یافتم
و باهم جمله سازی کردیم
و این شب
شب قدر من هست
شبی به اندازه یه عمر دوستش دارم
او قرآن به دست آمد
تا باهم در قرآن اندیشه کنیم
و همفکری برای راه آینده باشیم
او ........................................
عکس منو تو آینه ببین
من خودتم
خود خودت
همون زیبایی
همون طراوت نوجوانی
همون صفای طبیعی
همون وفای دوستانه
همون عشق پاک
همون مرام مردونه
همون رفاقت همیشگی
من خودتم
خود خودت
تو آینه خوب نگاه کن
من و تو انسانیم
فارغ از جنسیت
اما یه شرط داره
و اون ایمانه
ایمان به اون که ما را آفرید و پرورید
از ته دل بگو
حرفمو قبول داری
آره یا نه
دلم هوس بهار سال گذشته کرده
یه بهار زیبا
که با دوستام رفته بودیم باغ
باغی پر از شکوفه
و یه چشمه که از کنار باغ می گذشت
و استخری که آب سردی داشت
حسابی بهمون حال داد
خنده و شادی تمومی نداشت
این خاطره مال بهار پارساله
امسال چی میشه نمی دونم