فراق
یعنی ندیدن یار
و نیافتن راهی برای وصال
و نبودن امیدی به پایان هجران
و تلخی دوران از زجر تنهایی
و دشمنی روزگار با هجوم بیگانگان
و ظلمت شب
و نیامدن صبح
و درد دل
و سوختن سینه
و بند آمدن نفس
و آه ...